تراکم جمعیت
با مقایسه تمام روستاها شهرهای ناحیه گرجی نشین فریدن که به وسیله مرکز آمار ایران منتشر شده ( ۱۷۴۴۵) نفر در سال ۱۳۴۵ وآن چه در بایگانی فرمانداری شهرستان فریدن موجود است (۱۷۶۶۵نفر) که چندان اختلافی با هم ندارند ملاحظه میشود که گرجیها تقریباً جمعیت تمام شهرستان فریدن را تشکیل میدهند که در ۳۴۸۳ خانوار زندگی میکنند ( تمام خانوارهای شهرستان فریدن ۲۷۲۳۹) بوده است. تراکم جمعیت در شهرستان فریدن ۲۱.۲ نفر در کیلومتر بوده است که این رقم را باید برای منطقه گرجی نشین نیز بپذیریم البته رده جمعیت ی که فعلاً گرجیها مستقر هستند به ترتیب فریدونشهر ۵۲۱۱ نفر- بوئین ۱۸۴۵ نفر - میاندشت ۱۵۷۷ نفر - آغچه ۱۳۳۲نفر – سیبک ۱۱۱۹ نفر - جق جق ۱۰۸۱ نفر - چقیورت ۱۰۴۴ نفر – شاهیوردی ۱۰۱۸ نفر – داشکسن ۵۴۹ نفر در سال ۱۳۴۵ به سر میبردهاند وچنانکه ملاحظه میشود پرجمعیتترین مرکز گرجیه فریدونشهر وکم جمعیتترین آن داشکسن میباشد. جمعیت نقاط شهری: از ۱۷۴۴۵ نفر کل جمعیت منطقه گرجی نشین، حدود ۸۶۳۳ نفر را میتوان جزو مناطق شهری این ناحیه دانست که از این تعداد ۵۲۱۱ نفر در شهر فریدونشهر و ۳۴۲۲ نفر در بوئین و میاندشت هستند که تا اندازهای از بعضی امکانات شهری برخوردار میباشند وبقیه جمعیت که حدود نصف گرجیها را شامل میشود در دهات اطراف این دو منطقه شهری پراکنده شده واحتیاجات بهداشتی و فرهنگی و غیره خود را غالباً به وسیله آنها برطرف میسازند.
تحرک مکانی جمعیت
تحرک مکانی جمعیت که عنوان مهاجرت بدان داده شده عبارت است از جا به جا شدن دسته جمعی یا انفرادی انسنها بدون قصد بازگشت به مبدأ و گاهی معنای وسیعتری به آن میدهند ومهاجرت را عبارت از از هر نوع تغییر محل اقامت فردی یا خانوادگی میدانند. مهاجرت در منطقه گرجی نشین فریدن تحت دو عنوان مهاجرت داخلی ومهاجرت خارجی مورد بررسی قرار میدهیم. ۱- مهاجرت داخلی: که خود به دو قسمت تقسیم میوشند: مهاجرت دائمی – مهاجرت فصلی.
مهاجرت دائمی در داخل کشور: در اثر عواملی چند که بعداً به آن جداگانه اشاره خواهیم کرد گاهی تعداد زیادی از خانوارهای گرجی به تهران واصفهان ومناطق دیگر در داخل کشور به طور دائم مهاجرت میکنند چنانکه بیش از ۲۰۰۰ تنها از فریدونشهر در چند سال اخیر به تهران، خوزستان وحتی اصفهان برای یافتن کار مهاجرت کرده وبا خانوادههای خود در آنجا سکونت دارند. چنانچه بخواهیم مطلب بالا را به ناحیه گرجی نشین فریدن تأمیم دهیم شاید رقم به ۵۰۰۰ نفر برسد ولی با اطلاعات شخصی که از این موضوع دارم وتحقیقاتی که قبلاً به عمل آورده ام باید گفت که معادل تمام جمعیت جمعیت گرجی نشین فریدن در سال ۱۳۴۵ که بالغ بر ۱۷۶۴۴ نفر بئده است در حال حاضر در خارج از منطقه فریدن به سر میبرند و تعداد فوقالذکر به طور دائم در تهران واصفهان وسایر شهرستانها زیست می کنند. تراکم جمعیت در تهران به طور دائم بیشتر در نواحی زیر است: ( نازی آباد - خزانه - شهر ری- منصورآباد - پل سیمان - فرح آباد ) در اصفهان بیشتر در احمدآباد - مفت آباد و نجف آباد سکونت اختیار کرده اند. عامل مهمی که باعث اسکان این افراد شده است همانا وجود مناطق کارگری در شهرستانها میباشد و محلههای اقامت آنها در تهران و اصفهان گویای کمی درآمد وناگواری وضع اقتصادی آنهاست.
مهاجرت فصلی: با فرارسیدن سرما که منجر به بی کاری افراد در منطقه میشود بیشتر کسانی که در کشاورزی ودامداری فعالیت دارند برای پیدا کردن کار برای مدت ۴ تا ۵ ماه به مراکز صنعتی استانها ودامداری بر میگردند. این نوع مهاجرت باعث میشود که در زمستان تعداد مردان، فوق العاده در دهات گرجی نشین کم شود ودر نتیجه باعث مشارکت زنان در نگهداری ومواظبت از دامها وجلوگیری از تخریب ساختمانها در اثر بارندگی سخت زمستانی میشود ولی اصولاً در بیشتر موارد بزرگ خانواده در ده مانده وبقیه اقدام به چنین مهاجرتی میکنند. در فصل بهار وتابستان تیز نوعی جابجایی ومهاجرت خاص که مختص فصول گرم است در منطقه مشاهده میشود ( یک نوع از این نوع مهاجرت خاص مردم فریدونشهر است زیرا گرجیها از دیرباز اقدام به مساکن موفتی همه ساله در مزارع نزدیک میکنند. این مساکن بیشتر به کسانی اختصاص دارد که مشاغلشان کشاورزی توأم با دامداری است از اوایل اردیبهشت این نوع مساکن را ساخته وبا احشام خود به این مکانها کوچ میکنند. مسکنی که فاصله آنها از ۶ کیلومتر بیشتر است گرجیها از اول اردیبیهشت تا اواخر مهر به آنجا کوچ کرده وبه شغل کشاورزی و دامداری مشغولند ولی مساکنی که تا فاصله ۶ کیلومتر قرار دارند دامداران وکشاورزان شبها به طور خانوادگی در مزرعه هستند وروزها زنان با بچه ها به شهر میآیند ومردان در مزرعه به کشاورزی میپردازند.
مهاجرپذیری منطقه
اشتغال گرجیها در کشاورزی و دامداری که کمتر حاضرند دست از آن بردارند باعث شده است که بیشتر مغازه داران وکسانی که در امر تجارت دست دارند از مناطق دیگر برای دادوستد در بهار وتابستان به این منطقه بیایند ومراکز تجارتی موقتی و فصلی دایر کنند که گاهی باعث اسکان دائمی آنها نیز شده است چنانکه بیشتر مغازه داران وپیشه وران منطقه را اصفهانیها، خوانساریها و اهالی نجف آباد و همایونشهر میدهند.
مهاجرت خارج از کشور: این مهاجرت شامل مهاجرت گرجیها در سالهای اخیر به سرزمین آباء واجداد خود یعنی گرجستان میباشد، مهاجرت گرجیها به گرجستان مخصوصاً دارای عوامل خاصی در سالهای اخیر بوده که در بحث جداگانه به ذکر آن میپردازیم و تا آنجا که مسلم است بنا به خواست ومیل افراد مهاجر انجام میپذیرد.
علل مهاجرت:
جنبشهای مهاجرت گرجیهای منطقه فریدن علل مختلفی میتوند داشته باشد، ومهاجرت فصلی ودائمی گرجیان به شهرستانهای داخلی کشور وتهران وهمچنین مهاجرت آنها به جمهوری گرجستان در سالهای اخیر بیشتر معلول دو علت است یکی علت اقتصادی ودیگری علت دموگرافیک است که هرکدام ناشی از عوامل چندی به وجود آمده اند.
۱- علت اقتصادی : بدیهی است تنزل سطح رفاه وزندگی، مردم را ناراضی میسازد موجب مهاجرت میگردد، جبر طبیعت و موقعیت جغرافیایی محل دست به دست هم داده وکشاورز گرجی را در منطقه فریدن اویل پاییز از کار و فعالیت باز میدارد، دامها را به طویله روانه میسازد ودر پس آن بی کاری پنهایی دهات گرجی نشین از اوایل مهر تا اوایل اردیبهشت ادامه مییابد. کشاورز گرجی، ۵ ماه فعالیت میکند و ۷ ماه بی کار است بلی ۵ ماه باید مخارج ۱۲ ماه خود و خانواده اش را تأمین کند و علوفه زمستانی دامها را تهیه و انبار نماید. کشاورزی با هامن سیستم ۳۰۰ سال پیش، کمبود زمینهای زراعتی فقدان آب مورد نیاز و مشکلاتی نظیر جمع آوری محصول وشخم و کشت و برداشت آن با وسایل ابتدایی و اولیه واقعاً زندگی کشاورزان را رقت بار ومشقت آور کرده است. بعد از برداشت محصول و پرداختن مزد دشتسبان، باغبان و نجار و حمامی تازه متوجه میشود که بعد از آن همه مشقتی که شبانه روز متحمل شده نان بیش از ۳ تا ۴ ماه خود وفرزندانش را ندارد این است که باعث میشود دست از زن وفرزند خود برداشته و برای تأمین مخارج فصلی به مراکز کارگری در شهرستانهای دیگر برود.
از عوامل دیگری که باعث مهاجرت میشود علل دموگرافیک است یعنی تا اندازهای میتوان گفت که نفوذ افراد غیرگرجی در منطقه و افزایش جمعیت نیز در امر مهاجرت گرجیها تأثیر به سزایی گذاشته است چنانکه حدود ۹۵ درصد مغازه داران و پیشه وران را افراد غیر گرجی تشکیل میدهند، اینها با دادن وام با بهرههای زیاد به کشاورزان و پیش خرید محصولات آنها با بهای نازل و فروختن اجناس با قیمتهای گران بر فقر و فاقه گرجیها افزوده اند. ازدیاد جمعیت و نفوذ افراد غیر بومی در منطقه باعث شده است که زمینهای زراعتی ناحیه را به عناوین مختلف، مغازه داران و پیشه وران اصفهانی و خوانساری مالک شوند چنانکه تا چند سال پیش بزرگترین مالکین منطقه، افراد غیر گرجی بودند و گرجیها بیشتر رعیت بودند و اجاره میپرداختند و این وضع باعث عدم علاقه گرجیها به زمین و کشاورزی ودر نتیجه مهاجرت بوده است.
علل مهاجرت به گرجستان:
چنانکه از جدول مهاجرت گرجیها میآید از تعداد ۱۸ خانواری که در فاصله اسفند ۱۳۵۰ تا مهر ۱۳۵۲ به گرجستان مهاجرت کردهاند کل دارایی ثروتمندترین آنها حدود ۹۰-۸۰ هزار تومان بوده است واز این ۱۸ خانوار، ۱۵ خانوار کشاورز و کارگر بودهاند که این موضوع نمایانگر کمی درآمد گرجیهای مهاجر است.از طرفی چون کوچاندن گرجیها توشط شاه عباس بنا به میل و رغبت گرجیان انجام نگرفته و علت سیاسی و اجباری داشته است، بعضی از گرجیها پیوسته در پی فرصت بودهاند تا این که دوباره به سرزمین اصلی و آباء و اجدادی خود برگردند که با بهبود در روابط ایران و شوروی، وقت مناسبی برای متقاضیان مهاجرت پیدا شد . با این وصف انگیزه مهاجرتهای پی در پی ارامنه فریدن به شوروی و ترقیات و مهاجرپذیری اتحاد شوروی در مهاجرت و جذب کشاورزان و کارگران گرجی وافراد کم درآمد بی تأثیر نبوده است. در نتیجه عللی که یاد شد از اسفند ۱۳۵۰ تا اواخر مهر ۱۳۵۲ تعداد ۱۸ خانوار گرجی که جمعاً ۱۰۲ نفر را تشکیل میدادهاند به گرجستان مهاجرت کرده اند. از خانوارهای مذکور ۱۲ خانوار کشاورز و ۴ خانوار کارگر و ۲ خانوار کارمند بوده اند. از این خانواده ها ۱۵ خانواده در فریدونشهر سکونت داشتهاند و۲ خانواده در چقیورت و یک خانواده در تهران به سر میبردهاند یعنی متجاوز از ۸۳ درصد خانوادههای مهاجر ساکن فریدونشهر بوده اند. بنابر این چنانکه قبلاً گفتم مهاجرت گرجیها ۹۵ درصد علل اقتصادی و دموگرافیک دارد و فریدونشهر که ۸۳ درصد مهاجرین ازانجا مهاجرت کردهاند پرجمعیتترین مرکز گرجی نشین در فریدن و بزرگترین شهر گرجی نشین در تمام ایران است .
عامل دیگری که در ترغیب گرجیها تأثیر داشته است بیگانه شمردن و به چشم بیگانه به آنها نگریستن است. با این که گرجی ها ملیت ایرانی را پذیرفته اند و برخلاف ارامنه حتی مسلمان شدند و با ایرانیان آمیزش کردند و در طی سالها چه خدماتی که برای حفظ و حراست ایران انجام دادند و سرداران گرجی چون الله وردی خان و امام قلی خان با پیکارهای ذیقیمت خود دست عثمانی ها و همچنین پرتقالی ها را از خلیج فارس وسرزمین ایران کووتاه کردند با این حال جای بسی تأسف است که پیش آمده که هنوز برخی از فارسی زبانان منطقه، گرجی ها را بیگانه قلمداد میکنند و این موضوع را به رخ آنها میکشند. ( شما اسیر هستید که توسط شاه عباس آمدید ) که البته از فرهنگ ضعیف آنان است که اینگونه حرف هایی می زنند .
آداب و رسوم و اعتقادات گرجیهای فریدن
گرجیهای منطقه فریدن که توسط شاه عباس کبیر پادشاه صفوی در فاصله سالهای ۱۰۲۵ و ۱۰۲۶ هجری از گرجستان به ایران منتقل شده و دستهای ازآنها به فریدونشهر که در واقع دروازهای برای ورود عشایر و ایلهای بختیاری از نظر جغرافیایی به شمار میآید صرفاً به خاطر جلوگیری از حملات پی در پی عشایر به دهات فریدن اعزام شده اند. از نقطه نظر مراسم و اعتقادات مذهبی و غیره وجه اشتراکی با سایر طوایف ایرانی در آنها به چشم میخورد و این شاید بیشتر به این خاطر باشد که گرجیها برخلاف ارامنه رنگ ایرانی به خود گرفته، تغییر مذهب دادند و با ایرانیان آمیزش کردند اما تغییر زبان ندادند و اکثریت به اتفاق به همان زبان گرجی صحبت میکنند. دختر و پسری که میخواهند با هم ازدواج کنند اغلب با هم بوده و از همان دوران کودکی با هم معاشرت دارند و در ییلاقها و کارهای کشاورزی و دامداری و حتی شب نشینها همدیگر را کاملاً آزموده اند. خواستگاری به این طریق آغاز میشود که پسر دختر دلخواه خود را به پدر و مادر معرفی میکند و پدر و مادر موضوع را به اطلاع خویشان نزدیک دختر رسانیده، هرکدام نظر خود را در این مورد اعلام میدارند پس از بررسی های کامل تصمیم گرفته میشود. بیشتر این بررسی ها روی پدر ومادر دختر و فامیل و سوابق آنها انجام میگیرد زیرا معتقدند که دختر همان خواهد بود که پدر و مادر او هستند و همین طور عقیده دارند که بیشتر صفات و خصایص آدمی به فرزندان منتقل میشود. خلاصه پس از صلاحدید مادر پسر جریان را به اطلاع مادر دختر رسانیده و تحقیقاتی در مورد خانواده پسر نظیر آنچه در بالا گفته شد به عمل میآورند و بعد جواب قیول و یا رد به طرف مقابل داده میشود. در صورت اول پدر پسر و دختر هرکدام در یک شب موعود هرکدام به طور جداگانه خویشان خود ار دعوت کرده، پس از صرف شام خویشان خانواده پسر به خانواده دختر رفته و در جلسه مشترک میزان شیربها و مهریه روی ورقهای از کاغذ تعیین و به امضاء حاضرین در جلسه میرسد. این ورقه را پاگیزه گویند. بعد هرکدام از خویشان خانواده داماد مبلغی پول به عنوان چشم روشنی برای عروس میدهند. خانواده عروس در عوض برای هرکدام یک کله قند و مقداری شیرینی تهیه دیدهاند که آخر شب به آنها میدهند. مراسم این شب را مجموعاً مراسم شیرینی خوران گویند. مهریه عروس معمولاً مقداری پول به انضمام چند دانگ خانه است که غالباً پول به عهده پسر و خانه به عهده پدر داماد نوشته میشود. شیربها را که معمولاً خرج اتاق نیز میگویند عبارت است از مبلغی پول به اضافه چند من برنج، شیرینی، قند، چای، سیگار، توتون، آرد، گوشت وچند رأس گوسفند. بعد از مراسم تا زمانی که عروس به خانه شوهر نرفته سعی میکند خود را از چشم خویشان داماد دور نگهدارد و بعد از مدتی مراسم عروسی را با اطلاع قبلی خانواده آغاز میکنند و طرفین، خویشان خود را دعوت مینمایند با این تفاوت که خانواده داماد حداقل مردم را به چهار وعده غذا دعوت میکنند و خانواده عروس فقط برای یک وعده غذا دعوت میکنند. مردها توسط دو مرد و زنها توسط دو زن که به خانه هایشان میروند دعوت میشوند و دعوت شده باید مقداری شیرینی به آن دو بدهد. بعد از صرف ناهار در اولین خویشان داماد همراه با مأمور ثبت ازدواج به خانه عروس رفته و در حضور معتمدین از عروس و داماد اقرار و موافقت به ازدواج و امضاء دفتر ثبت ازدواج گرفته میشود و بعد صیغه شرعی همانجا جاری میشود. به این مراسم، مراسم عقدکنان گفته میشود. بعد شیرینیها با پایکوبی و ساز و دهل با وضعی که همه آنها را آشکارا روی طبقه هاییی روباز گذاشته و با سر خویشان داماد حمل میشود به خانه عروس تحویل میدهند. در اولین شب دعوت، داماد را همسالانش با ساز و دهل به حمام میبرند و روی دست و پایش حنا میبندند و با لباس نو به خانه منتقل میکنند. ار این به بعد همراه داماد همیشه پسر بچهای که سنش کمتر از ۱۰ سال است و به او نجیب گفته میشود میباشد. روز سوم عروسی داماد به خانه یکی از خویشانی که فاصله زیادی با خانه آنها داشته باشد میرود. بعد با شادمانی میان رقص و پایکوبی خواهران و برادران لباس دامادی میپوشد و توسط دوستان به حجله گاه منتقل میشود. در حجله گاه، گوسفندی به پای او قربانی میشود و پس از روبوسی توسط پدر و مادر و برادران و خواهران به حجله گاه وارد میشود. ناگفته نماند که پذیرایی مدعوین در اکثر مجالس به وسیله سلمانی ها انجام میگیرد. بعد از صرف ناهار در روز سوم به تمام حاضرین در عروسی یک بشقاب نخود و کشمش با تکههای قند داده میشود و بعد خویشان و دعوت شدگان هرکدام مبلغی پول و یا اجناس به داماد اهداء میکنند که در دفترچهای ثبت میگردد. اغلب مجموع این اهدایی ها بیشتر از مخارج عروسی و گاهی کمتر و در هر صورت از نصف مخارج عروسی بیشتر است. عصر همان روز برای آوردن عروس به خانه آنها رفته و در پشت بام خانه عروس، خویشان داماد شروع به رقص دسته جمعی به نام چوبی نموده و بعد از اتمام چوبی، رقص با چوب آغاز میشود تا این که عروس آماده شود بعد عروس را در حالی که برادر داماد دست راست عروس را گرفته و شمشیری در دست دارد و دست او را برادر عروس گرفته است و جلوی عروس یک آینه با چراغی روشن قرار دارد راهی خانه داماد میکنند. نرسیده به خانه داماد، برادر عروس، عروس را متوقف میکند تا اینکه مادر داماد به پیشباز عروس رفته، عروس سلامی میکند و مادر داماد عروس را روبوسی کرده و اول مقداری آب روی سر و روی عروس میپاشد و بعد آینهای جلوی او میگیرد و بعد مقداری جو و بعد مقداری گندم روی سرش ریخته و آخر بار یک بشقاب شیرینی و پول روی سرش میریزد و بعد به راه افتاده و به حجله گاه میرود. روز سوم بعد از عروسی، جهیزیه توسط زنان خویشان عروس به خانه داده میشود و بعد از صرف ناهار جهیزیه به حاضرین در جلسه نشان داده میشود و بعد خویشان زن داماد مقداری پول هرکدام به عروس و داماد هدیه میکنند. این جلسه آخرین مجلس عروسی به شمار میآید. بعد از این عروس از خویشان داماد رو میگیرد به این طریق که هر موقع آنها را میبیند قسمتی از روسری خود را به دهان گرفته و به این صورت عرض ادب میکند که به احتمال قوی، این کار از آداب و رسومی است که از مذهب مسیحیت مابین گرجیها باقیمانده است. از این به بعد روزهای جشن و اعیاد از طرف خانواده عروس مقداری اغذیه و میوه و شیرینی و پارچه به عنوان بهره و یا سهمیه عروس به خانه داماد برده میشود تا اینکه عید نوروز فرا میرسد. شب عید نوروز از طرف خویشان و خانواده عروس مقداری آجیل و اغذیه و صابون و حنا و میوه از قبیل انار و پرتغال که همیشه همراه با چند متر پارچه و انگشتر و یا غیره میباشد به خانه داماد فرستاده میشود. این مراسم همه ساله تکرار میشود. صبح روز عید داماد همراه نجیب به خانه هایی که بهره برای عروس آوردهاند میرود و برای هر کدام از خانواده ها یک کله قند میبرد. بعد خانواده ها داماد را دعوت میکنند هدیهای از قبیل پوشاک و یا مقداری پول به او میدهند. این رسم فقط برای اولین نوروز سال اول عروسی وجود دارد. معمولاً فصل ازدواج در فریدونشهر با آغاز سرما شروع میشود. کسی که اولین عروسی را میخواهد جشن بگیرد حتماً باید از تمام بزرگان خانواده هایی که از اولین روز بهار تا آن موقع که کسی از آنها فوت کرده است دعوت کرده و اجازه شروع مجالس را از آنها بگیرد. طبیعی است افرادی که بعد از او عروسی میکنند ملزم به چنین کاری نیستند.